-
سرباز ... کودک... بادبادک
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 23:26
-
صدای تو خوب است
شنبه 20 فروردینماه سال 1390 17:34
صدای تو خوب است صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی ست که در انتهای صمیمت حزن می روید. سهراب سپهری
-
سر بر آستان
جمعه 19 آذرماه سال 1389 22:45
کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه که زیر تیغ تو هر دم سری دگر دارد به پای بوس تو دست کسی رسید که او چو آستانه بدین در همیشه سر دارد
-
خداحافظی
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1389 13:11
تابستان پشتش را به ما کرد و رفت! با همه اتفاقات دوست داشتنی اش.
-
وقت خیالپردازیست
دوشنبه 18 مردادماه سال 1389 05:05
در یک بعد از ظهر کسالت آور که دخترها رفته بودند قرنطینه مسابقه، ما و وسایل توی سالن طبقه دوم قرارگاه پلور روی هم تلنبار شده بودیم و انتظار می کشیدیم که مسابقه شروع شود. راه گریزی از دقایق کشدار و کشنده نبود تا اینکه نسیمی وزید و با خودش حس زیبایی آورد. من نشستم و بدون آنکه منظره بیرون این پنجره را ببینم به چیزی...
-
محراب
شنبه 12 تیرماه سال 1389 12:46
چگونه است که باز به تو می رسم ...
-
سلام
شنبه 5 تیرماه سال 1389 01:28
و آن گاه که خواسته باشی... من پشت درهای بسته ام.
-
تا رهایی
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1388 02:19
-
پس از این دنیا
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 02:20
از اینجا خیلی مبهمه... اونجا چه اتفاقی میفته؟ میشه راحت گذاشت و گذشت؟